جلوی چشمام داری پیر میشی
میخوام بگم که نه
من که چیزی از جوونیت ندیدم
هرچی یادمه ناراحتی و پیری بود
چشم باز کردم سیاه تنت بود
همش واسه سیر کردن شکم ما دوییدی
تازه من هنوز بچه ندارم که
تو انقد پیر شدنمیخواااااام پیر بشی میفهمی
صاف راه برو
زود نشین
در و دیوار و نگیر
من طاقت ندارم
وجود مادر نعمته
مامان منم همیشه ارزوی دیدن بچه من و بزرگ کردنش رو داشت ولی حالا که بچه هست ... مامانم نمیتونه
خیلی سخته
خدایا پیری هیچ مادری رو بچه هاش ، به خصوص دخترش نبینه