مانند کودکی دبستانی
با کوله پشتی سنگین
در کوچه ای بی انتها راه میروم
کچی در دستم
خط زندگیم را بالا و پایین میکشم
بی هدف
راه میروم
شعر میخوانم...
جلوی پایم را نگاه نمیکنم.
حواسم به اطرافم نیست
در پی شیطنت کودکانه
حالا راه را گم کرده ام
من هنوز با وجود اینکه میدانم
خانه را گم میکنم
همچنان کچ را روی دیوار میکشم ...
√حس کردم دارم دنبالت میام:-*:-*:-*
چه خوب